کوچولوي ِ خوش قلب ِ شکستني ِ من .


اجازه مي دهي که دستهاي کوچکت را در دستانم بگيرم و تو را با خود ببرم ؟!


 


و تو با آن چشمان ِ معصوم ِ سخاوتمند ِ خود بهم خيره شدي


بهت لبخند زدم و دستم را به سويت دراز کردم .


 


من را نمي شناسي ؟!


سالهاي سال به تو نه گفتن را آموخته اند ؟!


اما


اما من که غريبه نيستم


تو در چشمان ِمن خود را نمي يابي ؟!


 


و تو اينبار حتي به من خيره هم نشدي .


نگاهت را از نگاهم يدي و با آن پاهاي کوچکت دويدي


آنقدر تند که اگر با چند تا از دوستان ديگرت مسابقه مي گذاشتي بدون شک مثل هميشه اول مي شدي .


و من مي ايستادم يک گوشه و از شادي برايت دست مي زدم . ( بين خودمان بماند .حتي شايد سوت هم زدم )


 


من به دويدن هاي سريع ِ تو نمي رسم


هر چند که پاهايم از تو خيلي بلندتر است .


و خيلي هم از تو بزرگ ترم .


باشد


ندو .


يک لحظه بايست .


مي خواهم بگويم بزرگ بودن که ملاک نيست . من به پاي تو نمي رسم نه به پاي دويدن هايت نه به پاي قشنگي آرزوهايت .


 


و تو ايستادي . و من هم ايستادم اگرچه نفس هايم به شماره افتاده بود


 


چرا مرا دوست نداري ؟!


چون يک حقوقدان ِ بزرگ يا يک فيلسوف ِ متفکر نشدم ؟!


چرا از من رنجيده خاطر مي شوي ؟! و مرا در ليست آن آدمهاي غربيه اي مي گذاري که نبايد باهاشان حرف بزني ؟!


مگر يک مهندس ِ کامپيوتر بودن چه ايرادي دارد ؟!


همه چيز آن آرزوهاي قشنگي نمي شود که تو يک روز ميخواستي شان


وقتي که بزرگ شوي مي فهمي که خيلي آرزوهاي ديگر هم قشنگ اند


شايد آن ها اندازه ي تمام ِ جهان بزرگ اند و تو ناديده گرفته بودي شان .


شايد اندازه ي تمام خنده هاي کودکانه ات لذت بخش اند و و تو هنگام بازي کردن زير پاهايت له شان کردي .


حق داري عزيزم .


تو خيلي کوچکي و براي خودت آرزوهاي بزرگ داري .


حالا مي شود با من بيايي ؟!


دستان ِ کوچکت را در دستان ِ نزديک ترين دوستت بگذار


 


قاصدک زيبايي که دور ِ باغ ِ موهايت مي گشت را گرفتم و کف دستت گذاشتم


 


کوچولوي خوش قلب ِ شکستني ِ من .


آرزو کن .


آزروهايي به شيريني ادبيات ِ کلاس ِ سوم ِ دبستان


آرزوهايي به خوشمزگي قبول شدن در راهنمايي


آرزوهايي به سادگي عشقهاي دوران نوجواني ت


و به زيبايي دوستي هاي دبيرستاني بودنت


و به غرور دانشجو شدن . :)


فقط مواظب آرزوهايي که مي کني باش


وقتي که قرار است قاصدک آرزوهايت را به آسمانها بفرستي حواست باشد او پيغامبر ِ شادي ها و زيبايي هاست .


حالا دست مرا بگير و با من بيا .


 


 


 


من دختر ِ آرزوهاي توام .


اين روزهاي من ، آرزوهاي آن روزهاي تو بود


 


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گریهــــ های امپراطــــــــور افتتاحیه جراحی بینی,جراحی فک و صورت,جراحی زیبایی در تهران LED Indoor Spotlights Suppliers موتور برق انصاف طلب پروفایل 20 محمدآبادحرماگی پیش بینی ورزشی